شاگردان در ورزش چند دسته میباشند :
دسته اول : وفا دار هستند و هیچگاه یادشان نخواهد رفت که کجا بودند و از کجا شروع کردند و حال به کجا رسیدند و تا آخر وفا دار هستند نسبت به مربیان خود و برادری خود را ثابت می کنند و مربی هم با درک این وفادرای هر کاری برای موفقیت هر چه بیشتر این شاگرد انجام میدهد.
دسته دوم : بعد از مدتی تصور می کنند که مربیشان از لحاظ فنی دیگر نمیتواند به پیشرفت آنها کمک کند وچون به دنبال پیشرفت هستند ،مربی خودشان را عوض نموده اما احترام مربی اولشان را دارند که نکند خدای نکرده ناراحت شود.
دسته سوم : بعد از مدتی تصور می کنند که از مربی خودشان هم بهتر شده اند به سرعت تغییر حالت داده و مربی خود را تعویض میکنند و انگار نه انگار که کسی روزی برایش زحمتی کشیده به گونه ای از درجه بی شعوری میرسند که مربی خود را هر کجا که می نشینند تخریب میکنند.
دسته چهارم : شاگردانی هستند که با تمام مربی ها کنار می آیند و اصلا به سطح فنی کار ندارند فقط چون طاقت فشار را ندارند به راحتی مربی خود را تعویض نموده و دنبال مربی میگردند تا راه آسان تری را به او نشان دهد مثلا اینکه مربی پیدا شود که ورزش را به صورت آمپول در هر وعده به شاگرد تزریق کند و اصلا هیچ زحمتی خدای نکرده شاگرد نکشد و به راحتی قهرمان شود.
شاگردانی دیگر هم هستند که وقتی به سطحی از آمادگی می رسند همه چیز را فراموش کرده و انگار نه انگار کسی برایشان زحمتی کشیده انگار از روز اول ورزشکار به دنیا آمده و با خودشان فکر نمیکنند که اگر مربی اول من نبود جایگاه الان را نداشتم اصلا شاید وارد ورزش نمیشدم و هزار اتفاق دیگر….
دسته ای زود خود را به دست فراموشی می سپارند تا به مدال کوچکی دست پیدا میکنند به گونه ای می شوند که دیگر مربی و دیگر شاگردان باید به او احترام بگذارند! و به تدریج احترام خود را در میان مربی و سایر هم تیمی هایشان از دست میدهند!
این دسته افراد دچار غرور کاذب شده و زود تخریب خواهند شد و به دلیل اینکه مربی به خاطر ساختن شخصیت و توان فنی وی او را آینه آرزوهای روزهای جوانی خود می بیند روابط خود را با او دوستانه تر میکند شاگرد فکر میکند که حال وظیفه مربی است که به او احترام بگذارد از همین رو به سمت مربیانی خواهد رفت که غرور کاذب به وجود آمده او را ارضاء کنند! اینگونه مربیان هم به دلیل نداشتن توان فنی لازم برای ساخت نفرات خوب چشم به دسترنج مربیان دیگر دارند و برای بدست آوردن شاگردان دیگران همه گونه با شاگرد همکاری می کنند و مجیز آنها را می گویند و منتظر فرصت هستند.
دسته بعدی شاگردانی هستند که مربی را به چشم مالی می بینند و تا زمانی که مربی برایشان درآمدزا باشد وفادار هستند و در صورتی که مربی دیگر فایده ای نداشته باشد به راحتی او را کنار میگذارند.
دسته ای از شاگردان هم تحت تاثیر دروغ های دیگران و بدون فکر و فقط به دلیل عصبانیت لحظه ای مربی خود را با توهین رها کرده و دیگر راه بازگشتی برای خود بر جای نمیگذارند.
ورزشکارانی هم هستند که مدتی پس از ترک مربی خود پشیمان می شوند و متوجه می شوند راه حق کجاست و حرف حق چیست اما چون چاره ندارند و راه بازگشت ندارند باید اظهار بر این کنند که در حال حاضر زیر نظر بهترین مربی حال حاضر دنیا فعالیت میکنند اما ته دلشان میدانند که این دروغی بیش نیست این شاگردان معمولاً به دو دسته تقسیم میشوند :
دسته اول : کسانی هستند که با واقعیت کنار آمده و مربیان خود را فراموش کرده و خود را در بهترین حالت میبینند اما به حایی نمیرسند و مدام ناامید هستند.
دسته دوم : کسانی که مجبور به ماندن هستند اما میدانند که هیچکس مربی سازنده خود نمیشود و هرگز احترامی که در باشگاه خود داشتند را دیگر نخواهند داشت.
عمر ورزشی هر دو دسته بسیار کوتاه است و پس از مدتی با دیدن دورویی های افراد مختلف از رشته روی گردان میشوند! در حالی که میتوانستند همچون دسته اول با حفض شان و حرمت خود و مربی سازنده خود در رشته بالا بروند و از رشته لذت ببریند.
نتیجه :
تا بوده همین بوده و این فرهنگ ورزشی کشور ماست و تقریبا تمام مربیان زحمت کش تجربه چندین باره چنین اتفاقاتی را دارند آما بسیار جالب که با وجود نامهربانی ها همچنان شاگرد ناخلف را همچون فرزند ناخلف می بینند و همچنان او را دوست داشته و دورادور علاقه مند به پیشرفت هر چه بیشترش هستند.
- ۹۷/۰۳/۲۸